مشکوک که هست خصوصا اون سنگ ریزه ها!
شاید جن بوده! چهار قل و آیه الکرسی رو بخون اگه جن باشه میرن. ولی اگه ادامه دار بود در این صورت باید پیش دعا نویس بری
منظوتون از این که قدرت تلقین پذیری رو دست کم گرفتم چیه؟
بعد از اون اتفاق (خاموش شدن چراغ) شبا از خواب بیدار میشم و دیگه خوابم نمیبره انگار ترس رفته تو تنم
چند شب پیش که داداشم امتحان داشت تا دیر وقت بیدار بود .من نزدیکای ساعت 3 یا 4 بود از خواب بیدار شدم دیدم داداشم خوابیده لامپ اتاق خاموش کرده.ولی از تو اتاق صدای ورق زدن کتاب میامد.داشتم سکته میکردم
یه چیزی هم جدیدا کشف کردم!!!
خیلی جالب بود برام
من روزی که رفتم حمام وچراغ خاموش بود عکس خودمو تو دیوار حمام که رو بروش میشینم خیلی واضح میدیم (دیوارش سرامیکه در حالت عادی (قبلنا منظورمه) یه هاله از تصویر معلومه تو سرامیک) ولی اون شب خیلی واضح بود از اولش که رفتم حمام اون شب گفتم یه چی میشه.دیروز که رفته بودم حمام همش سعی میکردم اصن به دیوار نگاه نکنم یه لحظه که نگاه کردم دیدم تصویرم به وضوح اون شب نیست جالبش اینجا بود که 10 دقیقه بعد که نگاه کردم اصن تصویری تو دیوا نمیدیدم!!!عجیب نیست؟
منم این اواخر دور و برم همیشه پر هست (پر پرنده)در اندازه های مختلف گاهی روز ها همیشه برنگ سفید گاهی هم تمام پرها برنگ مشکی ! حتی تو خیابان موقع راه رفتن باز هم جلو پام پر میبینم الان همه رو جمع میکنم .بعد موقع خوندن قران انگار عود روشن کرده باشی یه بوی فوق العاده شدید اما بسیار خوش به مشامم میرسه کاملا متفاوت با عطر و بخور معمولی که فزاینده زیاد میشه اول کم بعد بیشتر و بیشتر میشه اینم بگم در حالت عادی به دلیل پولیپ بینی من تقریبا هیچ بویی رو تشخیص نمی دم !!
با عرض سلام وخسته نباشید
من 23 سالمه اسمم ملیحه اسم مادرم راضیه
در دوران راهنمایی و دبیرستان که شبها بیدار می موندم ودرس میخوندم همیشه کنارم سنگ ریزه میدیم
بیشتر سعی میکردم توجه نکنم و درسمو بخونم بهش فک نمیکردم که ترس نیاد سراغم
اخه سنگ ریزه تو خونه چی میخواد مثلا یه دفعه میدیدم کنارم سنگ یزه هست در صوتی که چیزی نبوده تا چند لحظه پیشش
اون روزا گذشت و منم توجه نکدرم
چند وقت پیش رفته بودم حمام ساعت12 شب به بعد وااااای که سکته زدم تا بیام بیرون همش نور لامپ کم و زیاد میشد صدای جیغ و داد میامد خلاصه خودمو تند تند شستمو پشت دستمو داغ کردم که دیگه نصفه شب نرم حمام تا اینکه دیشب باز مجبور شدم برم حمام اونم باز 12 شب به بعد واااای خدا
یه رب که گذشت یه دفعه لامپ خاموش شد اصن سکته کردم حالا خوب بود به مامانم سپرده بودم تو اتاق بخابه تا من بیام بیرون
شاید بگید لامپتون خراب بوده هی نورش کم و زیاد میشده بعدشم که سوخته ولی وقتی روزا میرفتم حمام اصن نور لامپ تغیر نمیکرد از بقیه هم پرسیدم گفتن نور لامپ کم و زیاد نمیشه
به نظرتون قضیه مشکوک نیست؟
من باید کاری کنم؟
ذکری بگم؟
قضیه سنگ ریزه ها چی؟؟
لطفا راهنماییم کنید ممنون
در عجيب بودن تجربياتت شکی نيست به همين خاطر هم هست که کسی نمی تونه چندان کمکی بهت کنه جز راهنمايي های کلی که دوستان می تونن بهت بدن. به هر حال هر چه قدر بترسی بدتر و بدتر می شه. جن ها مثل سگ ها، ترس رو استشمام میکنن و بيشتر ميان سراغت. اگر هم اونا نباشن ذهن خودت اون قدر توهم می زنه تا حالت جا بياد. سعی کن يه کم تو تاريکی بری و بهش عادت کنی تا ترست بريزه.